افتاب از مشرق پیشانی تو طلوع میکند و
درختان به احترام حضور تو
بر می خیزند
مرغان وحشی تنها در زلال زمزم محبت تو تن میشویند
پروانه های سر گردان
در حریم وجود تو می رقصند....
------------------------------------
عشق پرواز بلندی است به من پر بدهید
به من اندیشه ای از مرز فراتر بدهید
من به دنبال دل گمشده ای میگردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید
یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
باغ جولان مرا بی درو پیکر بدهید
--------------------------------------
گفتند : ستاره را نمیتوان چید
و آنانکه باور کردند
برای چیدن ستاره
حتی
دستی دراز نکردند.
اما باور کن
که من به سوی زیباترین و دورترین ستاره
دست درازکردم
و هرچند دستانم تهی ماند
اما چشمانم لبریز ستاره شد!
ستارههای درونت را
در شب چشمانت رها ساز
و باور کن
عشق را هدفی نیست
آنچنان که به دست آید
در آغوش جای گیرد
و یا در آیینه چشمانت به تصویر نشیند
باور کن که
عشق
خود همه چیز است........