معشوقی از عاشقش پرسید...من قشنگم؟ عاشق جواب داد ...نه .
پرسید ... دلش میخواد با اون باشه؟ باز جواب داد ... نه . ....اگه ترکت کنم
گریه میکنی؟ .... نه . معشوق با چشمان پر از اشک می خواست عاشق
رو ترک کنه که اون دست معشوق رو گرفت و گفت: تو قشنگ نیستی
بلکه زیبایی ... من نمیخوام با تو باشم من نیاز دارم با تو باشم ... اگه بری
گریه نمی کنم ... میمیرم