-
عاشقانه
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:26
آهای تو! تو که چشمای قشنگت خونه ی صدتا ستارست! تو که لبخند طلاییت واسه من عمری دوبارست!بیا و مثله گذشته جز من به همه شک کن! من بدون تو می میرم بیا و بهم کمک کن! روی از من پرسیدند: برای چه زنده ای؟گفتم برای هیچ.روزی از تو پرسیدند : برای چه زنده ای ؟گفتی برای کسی که برای هیچ زندست.بدون تو...... من آواره ای هستم بی...
-
منو ببخش
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:25
منو ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون دستای خالیمو ببین آخر قصه رو بخون ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش با پول اون نخ خریدم زخم دلم رو بستمش همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم تو عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم بین من و تو فاصله است یک در سرد آهنی من که کلیدی ندارم تو واسه چی در می زنی این در سرد لعنتی شاید که...
-
عاطفه
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:24
خدایا در این برهوت عاطفه هر که را که تتمه دلی برای مهرورزیدن است گرامی بدار وسرش را به سنگ جفا آشنا مکن
-
قلب من ...
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:19
قلب من ، هرگز تو را محکوم و نقد نمی کنم. و نیز هرگز از آنچه می گویی شرمنده نمی شوم. می دانم تو کودک محبوب خداوندی ، و او در تابشی شکوهمند و عاشقانه ، از تو حفاظت می کند. قلب من ، به تو ایمان دارم. طرفدارت هستم ، و در نیایش هایم ، همواره برایت درخواست برکت می کنم. همواره دعا می کنم یاری و پشتیبانی مورد نیازت را دریافت...
-
عشق چیست؟
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:12
از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است. از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد. از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت... گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان. از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است . از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است . از استاد علوم...
-
ای دل شکایتها مکن
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:06
ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من یادت نمیآید که او می کرد روزی گفت گو اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان...
-
جملات عاشقانه
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:03
هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند *** حقیقت انسان به آن چه اظهار میکند نیست بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته هایش بلکه به ناگفته هایش گوش فرا بسپار *** همیشه انقدر ساده نرو و مگذر لااقل نگاهی به...
-
جملات عاشقانه
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:01
جملات عاشقانه من غریبهی دیروزم. آشنای امروز و فراموش شدهی فردا. پس در آشنایی امروز مینگرم تا در فراموشی یه دنیا یادم کنی *** باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم با جون و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیگر بازیگران اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم *** دلم همچو آسمان، پر از ابرهای بارانی است،...
-
جملات عاشقانه عارفانه طنز
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 15:00
سلام حقیقتش نمی خواستم اپدیت کنم ولی چون دیدم تعداد بازدید ها هنوزم زیاده گفتم یه اپ فعلا بزنم تا بعدا از خجالب همتون در میام با شنیدن این آیه خیلی تکان خوردم! ((الم یعلم بان الله یری)) *آیا او نمیداند که خداوند او را میبیند* سوره علق گر بزنندم به تیغ ، در نظرش بی دریغ دیدن او یک نظر ،صد چو منش خون بهاست گلی گم کرده...
-
به چه می اندیشم
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 15:26
به چه می اندیشم ؛به چه می اندیشم نمی دانم شاید فکر عاشقان خسته از عشق یا به مرغ عشقی که خسته از تنهایی است یا اسیری که در بند است پدری خسته از جان کندن است مادری خسته از کار کردن است کودکی خسته از دزس خواندن است معلم خسته از تدریس است همه خسته همه خسته همه خسته خستگی در همه جا رخنه کرده خستگی گلها را هم پژمرده کرده به...
-
به نام عشق
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 15:17
در شهری به نام عشق کوهی است به نام محبت در این کوه رودی است به نام صفا در این رود آبراهی میرود به نام وفا سر انجام این آبراه به آبگیری میریزد به نام وداع بگذار گریه کنم برای عاطفه ای که نیست و دنیایی که انجمن حمایت از حیوانات دارد اما انسان پا برهنه و عریان میدود بگذار گریه کنم برای انسانی که راه کوره های مریخ را...
-
بدون شرح
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 15:15
-
ز عشق هیچ ندانی
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 15:12
با تو گفتم ز عشق دیدم ز عشق هیچ ندانی باتو گفتم ز مهر دیدم زمهر جدایی با تو گفتم ز غم دیدم ز غم رهایی با تو گفتم ز حس دیدم ز احساس هیچ ندانی تو کیستی که ز مهر جدایی تو کیستی که از غم رهایی تو کیستی که ازاحساس هیچ ندانی تو سنگی که از عشق هیچ ندانی فقط سنگ است که از احساس هیچ نداند فقط سنگ است که ازعشق هیچ نداند فقط سنگ...
-
دردناک ترین درس زندگی
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 15:07
در زندگی گاهی پیش می آید که کسانی را دوست داریم اما آنها ما را دوست ندارند در واقع آنها به عشق ما نیازی ندارند این یکی از دردناک ترین درس های زندگی است .
-
نقاشی ناتمام
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 15:06
بوم نقاشی رو جلوش گذاشت، تصمیم گرفته بود همه ناراحتی ها و دلتنگی ها رو فراموش کنه، همه اون چیزهایی که مفهومی از محبت داشتن رو از وجودش پاک کنه،باید ذهنش رو مشغول نگه می داشت، قلم مو رو تو دستاش محکم فشار داد، چشم هاش رو بست، می خواست با اولین تصویری که به ذهنش می رسه شروع کنه... تصویر آروم آروم شکل می گرفت، داشت می...
-
عشق یعنی ...
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:30
عشق یعنی ... عشق یعنی لحظههای التهاب ... عشق یعنی لحظههای ناب ناب ؛ عشق یعنی همچو من شیدا شدن ... عشق یعنی قطره و دریا شدن ؛ عشق یعنی دیده بر در دوختن ... عشق یعنی در فراقش سوختن . اگه اگه میدونستی انتظار دیدنت چه مجازاتی است شاید دیگر چشم بر هم نمی گذاشتی چقدر سخته چقدر سخته وقتی تو زندان عاشقی گرفتار شدی و ازت...
-
خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری نارا
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:28
خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد مهربان باش با شروع هر صبح ... فکر کن تازه به دنیا آمدی ... مهربان باش و دوست بدار ..... شاید که فردایی نباشد . پنجره ی چشمای تو وقتی به چشمام وا میشه ... نمیدونی توی وجود من چه غوغایی میشه...
-
تقدیم به تنها فرشته زندگیم
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:25
اگر دبیر فیزیک بودم بهت ثابت می کردم سوی نگاهت از مرکز قلبم میگذره اگردبیرشیمی بودم نام تو روتوی قلبم پخش می کردم تامحلولی از محبت شود اگــر دبـیــر دینــی بــودم می دونستــم کـــه بعـد از خــدا تــو رو میپرستم اگر دبیر جغرافیا بودم میدونستم خوش آب و هواترین منطقه آغوش توست و اگر دبیر زبان بودم با زبان بی زبانی می...
-
معشوقی از عاشقش پرسید
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:24
معشوقی از عاشقش پرسید...من قشنگم؟ عاشق جواب داد ...نه . پرسید ... دلش میخواد با اون باشه؟ باز جواب داد ... نه . ....اگه ترکت کنم گریه میکنی؟ .... نه . معشوق با چشمان پر از اشک می خواست عاشق رو ترک کنه که اون دست معشوق رو گرفت و گفت: تو قشنگ نیستی بلکه زیبایی ... من نمیخوام با تو باشم من نیاز دارم با تو باشم ... اگه...
-
چه کسی شیطان را خلق میکند؟
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:23
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟ استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند. آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد" استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا" استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را...
-
عشق کلمه ای بی انتهاست
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:21
روی دروازه قلبم نوشتم: ورود ممنوع !!!!!!*** *** دل پریشان آمد. گفتم بخوانش. خواند و بازگشت.!!!!! *** *** امید مضطرب آمد . گفتـم بخوانش. خـوانـد و بازگشت.!!!!*** *** آرزو با دلهره آمد.گفتم بخوانش خواند و بازگشت ... !!!*** *** عشق خنده کنان آمد! گفتم خواندیش؟ گفت: من سواد ندارم
-
عشق
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:21
عشق عـشق فراموش کردن نیست ... بلکه بخشیدن است عــشق گوش دادن نیست ... بلکه درک کردن است عــشق دیدن نیست ... بلکه احساس کردن اســـت عــشق جا زدن و کنار کشیدن نیست ... بلکه صبر کردن و ادامه دادن است . به او بگویید دوستش دارم ... به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من در آن غرق شده به او که مرا از این زمین...
-
نسرین شکوهی
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:19
نسرین شکوهی کولی،دایره دُورادُور خطوط، نوسان یک دست، که به فردا بزند دستی، به دقدقه می لرزاند کولی دایره را! که رکود بخواند از کوچه های نیامده، تا چند دور بگیرد این بسته به ارقام؟؟! پابند زایجه های مستور: خورشید می گرداند بروج را از عکس خطوط و فردا، به دغدغه می لرزاند دایره کولی را! وقت گرگ وقت گرگی باران دیده! شاعری...
-
دروغ
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:17
-
شیطان
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:16
لعنت گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می...
-
زمان!
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:16
به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست.... بوسیدن قول ماندن نیست..... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست.... در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد... همیشه به یاد داشته باش در ارتفاعی خاص از زمین دیگر ابری وجود ندارد اگر آسمان زندگیت ابری ست به این دلیل است که روحت به اندازه کافی...
-
برایه هر که دوست داری بنویس؟......... دوستت دارم
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:15
در خواب ناز بودم شبی دیدم کسی در می زند در را گشودم روی او دیدم غم است در می زند ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا غم با همه بیگانگی هر شب به من سر می زند
-
فریاد
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:13
اومد که فریاد بزنه اما دیگه نایی نداشت خواست بمونم پیشش ولی تو قلب اون جایی نداشت آی دختره آی بی وفا آی تو که تنهام می ذاری تو قاب عکست جای من عکس کیو می خوای بذاری برو برو که مثل تو زیاد تو دنیا واسم برو برو ولی بدون که تا ابد جایی نداری تو دلم زدم به سیم آخرو گفتم ولش کن بی خیال اون واسه من یار نمی شه بی خیال این...
-
روشهای زنده نگه داشتن اشتیاق و علاقه در روابط
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:11
همه ما می دانیم که زنده نگه داشتن اشتیاق، علاقه، و جاذبه جنسی از ضروریات هر رابطه بلند مدتی به شمار می رود و همچنین واقف به این مسئله هم هستیم که توانایی انجام چنین کاری آنقدرها هم که فکرش را می توان کرد، آسان نیست. هر رابطه ای خوبی ها و بدی های مخصوص به خود را دارد، اما تکنیک هایی وجود دارد که با تکیه بر آنها به...
-
جلسه محاکمه عشق بود
جمعه 3 فروردینماه سال 1386 23:11
جلسه محاکمه عشق بود و عقل قاضی ، و عشق محکوم .... به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودس که در آرزوی شنیدن صدایش بودی وشما پاها که...