روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی .
عشق میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد .
عشق مانند بیماری مسری است که هرچه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا می شوی .
عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست .
عشق هنگامی که شما را می پرورد ، شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . (جبران خلیل جبران)
فقط با سایه ی خودم خوب می توانم حرف بزنم ، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند ، فقط او می تواند مرا بشناسد ، او حتما می فهمد !
زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف ، زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز .
بودنت به جور نبودنت یه جور ، در این دنیای جور واجور دوستت دارم ناجور !
برای رسیدن باید رفت ، در بن بست هم راه آسمان باز است ، پرواز را بیاموز !
آنکه با زندگی می سازد ، می بازد ، با زندگی نساز ، زندگی را بساز . (زرتشت)
به سلامتی درخت ، نه به خاطر میوش ، به خاطر سایش ، به سلامتی دیوار ، نه به خاطر بلندیش ، واسه اینکه هیچ وقت پشت آدم رو خالی نمی کنه ، به سلامتی دریا ، نه به خاطر بزرگیش ، واسه یک رنگیش ، به سلامتی سایه که هیچ وقت آدم رو تنها نمی ذاره .
من و این داغ در تکرار مانده ، من و این عشق بیدار مانده ، مپرس از من چرا دلتنگ هستم ، دلم بین در و دیوار مانده .
روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !
ای دوست ، معرفت چیز گرانی است که به هرکس ندهندش !
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز !
در زندگی اختیار بادها دست ما نیست ، ولی اختیار بادبانها دست ماست .
برو بشین رو پشت بوم ، روتو بکن به آسمون ، در جهت وزش باد ، یه بوس فرستادم برات .
پرسیدند بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم : جهنم است بهشت بی دوست !
یک روست وفادار ، تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست ، که اگر پیدا کردی قدرش را بدان .
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم ، او به ظاهر گشت عاشق ، ما به معنا سوختیم .
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق .
عشق آن چیزی است که بیشتر از هر چیزی داشتنش را دوست داریم و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم و هیچ کس در نمی یابد که عشق همان چیزی است که همواره داده می شود و پذیرفته نمی شود .
زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه .
هرگز امید را از کسی سلب نکن ، شاید این تنها چیزی باشد که دارد .
عشق غیر از تاولی پر درد نیست ، هرکس این تاول ندارد مرد نیست ، آمدم تا عشق را معنا کنم ، بلکه جای خویش را پیدا کنم ، آمدم دیدم که جای لاف نیست ، عشق غیر از عین و شین و قاف نیست .
آنکه مرا خوب درک می کند ، یک روز زادگاه مرا ترک می کند .
رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست ، بلکه به معنی حضور در درون اوست .
عشق مرزهای زمان را فتح می کند ، عشق هیچ مرگی نمی شناسد ، عشق بر مرگ غلبه می کند .
وقتی قرار شد من بیقرار تو باشم ، ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شدی .
یه بار دیگه بگو آره ، نگو سخته چه دشواره ، به پای قلب سرد تو ، شدم مجنون و آواره .
سلام
شاید حرف دل شما هم همین باشد:
.
روز میلاد تو ای مهدی جان
همه جا اسم تو بود همه جا زمزمه روی تو بود
اس ام اس ها همه یا مهدی بود اکثر وبلاگ ها مژده آمدن مهدی بود
همه جا شربت و شیرینی و نقل همه جا ذکر سلام و صلوات
چه عجب روز خوشی بود آن روز به کجا رفت چنین روز خوشی
اگر آن عشق فقط یک روز است آن نه عشق است چرا چون دل من گیر تو نیست
روزهای دگرم روز تو نیست این قدم ها به سر کوی تو نیست
گوش و چشم و سخنم مورد تائید تو نیست
ای دل خفته دگر خواب بس است شاید از مانده عمر تو فقط یک نفس است
تو بگو مانده به دنیا چه کس است ناگهان سر بدهند که گل چیده بس است
یا که عمر تو به سر آمده است یا که یار آمده است
گل تو پا بر جاست
همه اندوخته ات شاخه گلیست یا که یک دسته گلیست
که در آن لحظه که او می آید یک بهانست برای دیدار ...
هرکسی میداند که در اندوخته چیست
آنکه حسرت به دلش باشد کیست
آنکه عمرش به سر آید و بگویند که اندوخته تو خالیست.
.
انشاالله که اندوخته شما این باشد : [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام دوست عزیز
وب خیلی زیبایی داری
خیلی دوست دارم که منم لینک کنی
اگه موافقی خبر کن
تادرودی دیگر بدرود
....................................................
من برای سال ها مینویسم ......
سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند.......
افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود......
همیشه یکی بود یکی نبود
خیلی وبلاگ قشنگ و مفیدی داری..
سلام وبلاگ زیبایی دارید و مطالب جالب
موفق باشید
سلام
خیلی وبت زیباست
من عاشق سهرابم
من شما رو لینک کردم خوشحال میشم که منو لینک کنید..
مافقط به خاطر سهراب بهتون سرزدیم وبتونو دوست داریم 2a
سلام وب زیبا ی دارین خیلی ممنون
بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است....
همیشه عاشق باشید.
خیلــــــــــی خوب بودن...
مخصوصا اولین شعر....
ممنون...
وبلاگ زیبایی دارید اگر خواستید به وبلاگ من هم سری بزنید مطالبتون خیلی جالبند
سلام
خیلی خوب بود
متشکرم...واقعا این جملات خیلی زیبا هستند
یک دنیا سپاااااس
واقعا متشکرم بابت وبلاگ زیباتون.....جملات سهراب بی نظیر هستن
داداش وبلاگت خیلی قشنگی رو داری ...حال کردیم...دمت هات
سلام آقای شکوهیان عزیز
شعر "چه کسی می داند که تو در پیله..." از سهراب سپهری نیست.شاعر این شعر نیکو فیروزبخت است
ممنون جمله های زیبایی بودند
لایک داره وبتون
من همش برا خودم برداشتم با اجازتون
من اشعار سهراب خیلی دوست دارم
اگ میش جملات حسین پناهیم بذارید چون سبکش با سهراب نزدیک