نیمه ی شهریور،
منم و رنگ کبود غم ها
آسمانی که در آن جوجه ی مهر، روی دوش دو کبوتر خواب است
و حیاطی که از آن
بوی تنهایی من می آید
و نسیم خنکی که از آن سوی غروب
می وزد بر لب حوض
روی دیوار ترک خورده ی دل
پیچک خانه ی ما
سبز سبز است، ولی
لا به لای گره انبوهش،
برگ زردی ست که پیغام حقیقت دارد
مثل یک پیک غریب، قاصد پاییز است.
باز هم پاییز است
فصل تهایی من، فصل تکثیر علایق در غم
فصل خاکستری خاطره ها
فصل تبعید نسیم
فصل روییدن خار حسرت
باز هم خاطره ها، باز هم یاد اقاقی بودن
یاد آن زورق مهر، بین امواج تماشایی عشق
که شبی
بین طوفان زمان مدفون شد
یاد آن خاطره ها، باز هم...