چی میشد گر دل اشفته ی من به شهر چشمای تو عادت نمیکرد
پرستوی نگاهت نا گهان از دل اشفته من هجرت نمیکرد
چی می شد اولین روز جدایی برام تا قیامت شب نمی شد
وجود پاک و سر شار از امیدم گرفتار سکوت شب نمی شد
چی میشد می تونستم برات غزلهایی بگویم عاشقانه
و یا در اخرین مصرع شعرم بگیرم از و جودت یک نشانه
چی میشد زیر نگاهت گل نیلوفری رو دیده بودم
و یا از باغ همسایه شبانه گل نسترن برایت چیده بودم
چی میشد زیر سقف نیلی شب کنارم عاشقانه مینشستی
نمیگفتی
مسافر هستی
امشب تو بغض خسته ام را میشکستی
(تقدیم به تمام کسانیکه یه روزی دلشون شکست و هرگز زخم دلشان مرحمی نداشت)