همیشه روز آغاز عشق نخستین را به یاد می آورم که برای اولین بار کشاکش عشق را در دل احساس کردم و با خود گفتم اگر عشق این است چه درد جانکاهی است .
دیده بر زمین افکندم و مدتی درازا دنبال آن کس که برای نخستین بار شاید بی آنکه خود بخواهد دلم را آماج تیر عشق کرده بود نگریستم راستی ای عشق چه رهبر بدی بودی آخر چرا یک چنین احساس دلپذیری باید این همه هوس و این همه رنج بدنبال خود داشته باشد
ای عشق دیدی قلب مرا که پیش از این از آتش امید سوزان بود ترک گفته ای ترک گفتی و به جای تو سردی نومیدی و غم را احساس کردم در بهار زندگی خاموش خزانی را در دل خود حکمفرما دیدم اما هنوز همچنان به یاد آن روزگاران هستم که تو به خانه ی دلم فرود آمدی راستی چطور شد که عشق نخستین همان عشقها را از دل من بیرون برد .
چطور شد که اسیر اندیشه و رویایی پایان ناپذیر همه چیز را رها کردم تا شادی غم را احساس کنم.
روز دگر در فراق تو شام شد امروز هم بدون تو گذشت....
روز اول عشق
چه زیبا بود و من چه بی خبر ...
من چه عاشق شدم و او چه رحم ...
هر روز همین است بدون او ... بدون او ... بدون او ...
راستی سال نو مبارک ...
سلام
وبت زیباس
به وب کوچولوی من اگه سر بزنی بینهایت خوشحال میشم
موفق باشی
بای بای
آموزش از راه دور فرهنگ نوین
--------------------
فرصتی دیگر برای کسب مدارج علمی
با معافیت تحصیلی برای پسران تا سن 24 سالگی
راهنمایی-دبیرستان-کاردانش-پیش دانشگاهی
-------------------------
بازماندگان از تحصیل و سایر علاقه مندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت ما مراجعه فرمایند.
www.farhangenovin.ir
-----------------------
هیچ وقت دیر نیست
آقا دمت گرم. خسته نباشی. ادامه بده...
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک صورتتو خیس کنه اما مجبور باشی بخند بزنی تا نفهمه هنوز دوسش داری.خیلی سخته
وبلاگت خیلی توپه مخصوصا اهنگش