زیباترین جملات عاشقانه

مجموعه ی نامه ها و جملات و بهترین مطالب عاشقانه قشنگی که برای یک عشق رمانتیک همیشه بدانها نیاز داریم

زیباترین جملات عاشقانه

مجموعه ی نامه ها و جملات و بهترین مطالب عاشقانه قشنگی که برای یک عشق رمانتیک همیشه بدانها نیاز داریم

از خدا پرسیدم دوست دارید بندگانتان چه بیاموزند؟

از خدا پرسیدم دوست دارید بندگانتان چه بیاموزند؟ گفت: "بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند، عاشقشان باشد" "بیاموزند که انسانهایی هستند که آنها را دوست دارند اما نمی دانند که چگونه عشقشان را ابراز کنند..."

جملات کوتاه عاشقانه

شما می توانید جملات کوتاه را در ادامه مطلب مشاهده نماید 


سلام به نازنینی که دیروز عاشقی مان را بیش از غرورش دوست داشت و......

  شسیی لام به نازنینی که دیروز عاشقی مان را بیش از غرورش دوست داشت و امروز که غرورش را بیش از من دوست دارد.

دیاری که در آن نیست کسی یار کسی یا رب ای کاش نیقتد به کسی کار کسی.


پازل دل یکی رو بهم زدن هنر نیست هر وقت با تیکه های شکسته دل یک نفر ، یک پازل جدید براش ساختی هنر کردی


آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم شیشه نبودیم که با شنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم.


نمی بخشمت....بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی....بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .....نمی بخشمت .....بخاطر دلی که برایم شکستی .....بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی.....نمی بخشمت .....بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی.....بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی.... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی محبت از درخت آموز که حتی سایه از هیزم شکن هم بر نمی دارد.


در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم.


زندگب زیباست نه به زیبایی حقیقت. حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی.....جدایی سخت است نه به سختی تنهایی.


لحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارندحاضرم تمام هستیم را بدهم تا لحظه ها ماندگار و خاطرات گذرا شوند....



کتاب عشق است.ساده ترین درس زندگی آن است : هرگز کسی را میازار . محبت خرجی ندارد ، در حالی که همه چیز را خریداری میکند . خوشبخت کسی است که خدا دلی پر عشق به او ارزانی کرده است وقتی قدرت عشق غلبه کند بر عشق به قدرت ، اون وقته که دنیا طعم صلح رو میچشه ، بهتر اینه که غرورت رو به خاطر عشقت فراموش کنی تا عشقت رو به خاطر غرورت.


هر کسی هم نفس شد دست آخر قفسم شد . من ساده به خیالم که همه کاروکسم شد. اون که عاشقانه خندید خندهای من دزدید زیر چشمه مهربونی خواب یک توطئه میدید.


یادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانیت در تمام وجودت است عزیزم محبت را در پاکی نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معنی کردم و بدان که زیباترین لحظه هایم در کنار تو بودن است.

هر وقت خواستی بدونی کسی دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببینی اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشید بدون برات میمیره . اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو میمیره و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره

برای دل افتاده یه اتفاق ساده ، به سادگی دل من دل به دل به تو داده

گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند . با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم

چه زیباست نوشتن وقتی می دانی او می خواند چه زیباست سرودن وقتی می دانی او می شنود و چه زیباست جنون وقتی می دانی او می بیند

مهربانی و صداقت تو درست به ظرافت گلبرگ های یک گله نوشکفته است که برای یه پروانه خسته بهترین جای رسیدن به آرامشه

هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت؛چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم

چند بیت شعر زیبا

ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است مرا صد بار اگر از خود برانی دوستت دارم به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم خواهی که جهان در کف تقدیر تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد صد سال در بیابان آواره و سر گردان شوی به از آن است که در خانه محتاج نامردان شوی من از روییدن خار سر دیوار فهمیدم که نا کس کس نمیگردد از این تنها نشستن ها بمیرد آنکه غربت را بنا کرد مرا از تو تو را از من جدا کرد در این دنیا که مردانش عصا از کور میدزدند من بیچاره به دنبال یک مرد می گردم سنگ قبرم را نمی سازد کسی مانده ام در کوچه های بی کسی بهترین یارم مرا از یاد برد سوختم خاکسترم را باد برد اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است هر شب که انتظار تو را می برم به روز شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز در جوانی آنقدر آه کشیدم ز جهان سیر شدم صورتم گر چه جوان است ولی پیرشدم پیری آن نیست که بر سر زند موی سفید هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است بی جهت نیست که در کنج دلم جا داری خوشگلی با نمکی دو چشم زیبا داری تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است سیاه چشم و سیاه ابرو سیاه خال فراموشم نکن ای نازنین یار غروب غمت را به هر قیمتی خریدارم.چون طلوع شادیت را از ته دل دوست دارم...

جملات عاشقانه از سهراب سپهری

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .

 
امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
 
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !
 
ای دوست ، معرفت چیز گرانی است که به هرکس ندهندش !
 
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز !

چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی .

 
عشق میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد .
 
عشق مانند بیماری مسری است که هرچه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا می شوی .
 
عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست .
 
عشق هنگامی که شما را می پرورد ، شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . (جبران خلیل جبران)

فقط با سایه ی خودم خوب می توانم حرف بزنم ، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند ، فقط او می تواند مرا بشناسد ، او حتما می فهمد !

 
هرکس به میزانی که تنهایی نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است .
 
ازدواج مثل بازار رفتن است ، تا پول و احتیاج و اراده نداری به بازار نرو !
 
زندگی را اشکی بیش نمی دانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم دوستت دارم !
 

زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف ، زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز .

بودنت به جور نبودنت یه جور ، در این دنیای جور واجور دوستت دارم ناجور !
 
برای رسیدن باید رفت ، در بن بست هم راه آسمان باز است ، پرواز را بیاموز !
 
آنکه با زندگی می سازد ، می بازد ، با زندگی نساز ، زندگی را بساز . (زرتشت)
 
به سلامتی درخت ، نه به خاطر میوش ، به خاطر سایش ، به سلامتی دیوار ، نه به خاطر بلندیش ، واسه اینکه هیچ وقت پشت آدم رو خالی نمی کنه ، به سلامتی دریا ، نه به خاطر بزرگیش ، واسه یک رنگیش ، به سلامتی سایه که هیچ وقت آدم رو تنها نمی ذاره .
 
من و این داغ در تکرار مانده ، من و این عشق بیدار مانده ، مپرس از من چرا دلتنگ هستم ، دلم بین در و دیوار مانده .

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
 
امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
 
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !
 
ای دوست ، معرفت چیز گرانی است که به هرکس ندهندش !
 
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز !
 
در زندگی اختیار بادها دست ما نیست ، ولی اختیار بادبانها دست ماست .
 
برو بشین رو پشت بوم ، روتو بکن به آسمون ، در جهت وزش باد ، یه بوس فرستادم برات .
 
پرسیدند بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم : جهنم است بهشت بی دوست !
 
یک روست وفادار ، تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست ، که اگر پیدا کردی قدرش را بدان .
 
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم ، او به ظاهر گشت عاشق ، ما به معنا سوختیم .
 
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق .
 
عشق آن چیزی است که بیشتر از هر چیزی داشتنش را دوست داریم و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم و هیچ کس در نمی یابد که عشق همان چیزی است که همواره داده می شود و پذیرفته نمی شود .
 
زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه .
 
هرگز امید را از کسی سلب نکن ، شاید این تنها چیزی باشد که دارد .
 
عشق غیر از تاولی پر درد نیست ، هرکس این تاول ندارد مرد نیست ، آمدم تا عشق را معنا کنم ، بلکه جای خویش را پیدا کنم ، آمدم دیدم که جای لاف نیست ، عشق غیر از عین و شین و قاف نیست .
 
آنکه مرا خوب درک می کند ، یک روز زادگاه مرا ترک می کند .
 
رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست ، بلکه به معنی حضور در درون اوست .
 
عشق مرزهای زمان را فتح می کند ، عشق هیچ مرگی نمی شناسد ، عشق بر مرگ غلبه می کند .
 
وقتی قرار شد من بیقرار تو باشم ، ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شدی .
 
یه بار دیگه بگو آره ، نگو سخته چه دشواره ، به پای قلب سرد تو ، شدم مجنون و آواره .

زن در نگاه شریعتی

زن عشق می کارد و کینه درو می کند ...

دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.

می تواند تنها یک همسر داشته باشد

و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی!

برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است

و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ...

در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ...

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی!

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی ...

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ...

او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ...

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟

و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد ...

و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند

چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،

زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛

گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛

سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ...

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد ...!

و این رنج است